برای تو

شعرهای دلتنگی و عاشقانه

برای تو

شعرهای دلتنگی و عاشقانه

شعرهای عاشقانه غمگین و کوتاه

شعر عاشقانه کوتاه غمگین



اشعار زیبا و غمگین عاشقانه


چنان دل بسته ام کردی

که با چشم خودم دیدم


خودم میرفتم اما

سایه ام با من نمی آمد


بنیامین دیلم


******


شعر عاشقانه غمگین جدایی


به خدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخه ام چید

شعله آه شدم صد افسوس ٬ که دلم باز به دلدار نرسید


******


شعر عاشقانه کوتاه


ترسم که تو هم یار وفادار نباشی

عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی


من از غم تو هر روز دو صد بار بمیرم

تو از دل من هیچ خبردار نباشی


******



شعر عاشقانه غمگین دلشکسته



ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت

بر سینه می فشارمت اما ندارمت


ای آسمان من که سراسر ستاره ای

تا صبح می شمارمت اما ندارمت


در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت اما ندارمت


می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان

در باغ دل بکارمت اما ندارمت


می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل

بر سر نگاه دارمت اما ندارمت


‫‏سعید بیابانکی


******


دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد


******


اشعار کوتاه غمگین عاشقانه


تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین

تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین


وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره

تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین


******


شعر غمگین جدایی و دلتنگی


تو را هیچ گاه آرزو نخواهم کرد !

تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی

نه با آرزوی من …


******


شعر عاشقانه کوتاه برای عشقم


ترسم که تو هم یار وفادار نباشی

عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی


من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم

تو از دل من هیچ خبردار نباشی


******



شعر عاشقانه غمگین کوتاه



شعر عاشقانه کوتاه دوست دارم


این ابرها را

من در قاب پنجره نگذاشته ام

که بردارم

اگر آفتاب نمی‌ تابد

تقصیر من نیست

با این همه شرمنده توام

خانه ام

در مرز خواب و بیداری ست

زیر پلک کابوس‌ ها

مرا ببخش اگر دوستت دارم

و کاری از دستم بر نمی‌آید


رسول یونان


******


دوستت داشتم

دوستت دارم

و دوستت خواهم داشت

از آن دوستت دارم‌ ها

که کسی نمی‌داند

که کسی نمی‌تواند

که کسی بلد نیست


******


شعر عاشقانه غمگین و دلشکسته


نفرین به عشق و عاشقی

نفرین به بخت و سرنوشت


به اون نگاه که عشقتو

تو سرنوشت من نوشت


نفرین به من نفرین به تو

نفرین به عشق من و تو


به ساده بودن منو

به اون دل سیاه تو


******


شعر نو کوتاه عاشقانه


چقدر سفت شده است پدال دوچرخه دونفره عشقمان

یا من خسته شدم یا به سربالایی رسیدیم

شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی … !


******


شعر غمگین عاشقانه احساسی



بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست


همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست


بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست


باز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست


******


عجب جایی به داد من رسیدی

عجب جایی به داد من رسیدی

تا من دنیا رو زیباتر ببینم

تا من اونقدر بخوام زنده بمونم

باهات رویامو تا آخر ببینم



عجب جایی به داد من رسیدی

تا من دنیا رو تنهایی نگردم

تو تنها آدمی هستی که هیچ وقت

باهاش احساس تنهایی نکردم


تا از پیشت میرم دلتنگ میشم

مرورت میکنن حرم نفس‌هام

به هیشکی جز تو احساسی ندارم

به جز تو از خدا چیزی نمی‌خوام


تا وقتی که تو رو دارم کنارم

چه فرقی میکنه کی هست و کی نیست

بگو داریم تو بیداری می‌‌بینیم

که بین دستامون هیچ مانعی نیست


عجب جایی به داد من رسیدی 

تا من دنیا رو زیباتر ببینم 

تا من اونقدر بخوام زنده بمونم 

باهات رویامو تا آخر ببینم 


عجب جایی به داد من رسیدی 

تا من دنیا رو تنهایی نگردم 

تو تنها آدمی هستی که هیچ وقت 

باهاش احساس تنهایی نکردم 


پر از خوشحالی بی‌وقفه میشم

تا دستام توی دستای تو میره

شاید این لحظه باورکردنی نیست

که از خوشحالی من گریه‌ام می‌گیره


ببین تا پر شدم از ناامیدی

غم و از تو دلم بیرون کشیدی

دارم دنیا رو زیباتر می‌بینم

عجب جایی به داد من رسیدی


ترانه‌سرا: میلاد افشین



احساس تنهایی دلتنگی رویا گوگوش



شعرهای عاشقانه

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست


گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست


من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل


تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...


•.•.•.•.•.•.•   شعرهای غمگین دلتنگی  •.•.•.•.•.•.• 


نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم


تو همیشه دعوتی راس ساعت دلتنگی...


•.•.•.•.•.•.•   شعرهای غمگین دلتنگی  •.•.•.•.•.•.• 


دلم کار دست است


خودم بافتمش...


تارش را از سکوت


پودش را از تنهایی


همین است که خریدار ندارد....


•.•.•.•.•.•.•   شعرهای غمگین دلتنگی  •.•.•.•.•.•.• 


دلتنگی


تنها نصیب من بود


از تمام زیبایی هایت....






در دل دردیست از تو پنهان که مپرس


تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس


با این همه حال و در چنین تنگدلی


جا کرده محبت تو  چندان که مپرس...


•.•.•.•.•.•.•  شعرهای  دلتنگی عاشقانه  •.•.•.•.•.•.• 


کمی گیجم کمی منگم عجیب است

پریده بی جهت رنگم عجیب است


تو را دیدم همین یک ساعت پیش


برایت باز دلم تنگ است...





بـی تـابــم …..


دلـم تــاب میخــواهد و یــک هــل مـــحکم …


کـه دلـــم هُــری بریــزد پایــین ..


هرچــه را در خــودش تلنبــار کــرده !!!






هی غریبه


روی کسی دست گذاشتی


که همه دنیامه


بی وجدان


اینقدر راحت و آسون بهش نگو


عزیزم...!!!






برای بعضی از دردها نه میتوان گریه کرد


نه میتوان فریاد زد


برای بعضی دردها


فقط میتوان نگاه کرد


لبخند زد و بی صدا شکست...





هرچقدر که سرتو گرم کنی


هرچقدر که حواستو پرت کنی


هر چقدر که دور و برتو شلوغ کنی


باز تو یه لحظه میاد ومچتو میگیره


دلتنگیتو می گم!!!!!


برگزیده معروف ترین اشعار ناب ، عاشقانه ، زیبا و کوتاه سهراب سپهری

شعر سهراب سپهری,اشعار کوتاه سهراب سپهری,اشعار عاشقانه سهراب سپهری




شعر کوتاه سهراب سپهری

هر که با مرغ هوا دوست شود


خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


اشعار سهراب سپهری

زندگی رسم خوشایندی است


زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ


پرشی دارد اندازه عشق


زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


اشعار سهراب سپهری

نیست رنگی که بگوید با من


اندکی صبر ، سحر نزدیک است:


هر دم این بانگ برآرم از دل:


وای، این شب چقدر تاریک است!


خنده ای کو که به دل انگیزم؟


قطره ای کو که به دریا ریزم؟


صخره ای کو که بدان آویزم؟


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


اشعار سهراب سپهری

شاخه ها پژمرده است.


سنگ ها افسرده است.


رود می‌نالد.


جغد می‌خواند.


غم بیاویخته با رنگ غروب.


می‌تراود ز لبم قصه سرد:


دلم افسرده در این تنگ غروب.


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر هر کجا هستم باشم سهراب سپهری

هر کجا هستم باشم


آسمان مال من است


پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است


چه اهمیت دارد


گاه اگر می رویند


قارچ های غربت ؟


” سهراب سپهری “


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر زیر باران باید رفت سهراب سپهری

چترها را باید بست


زیر باران باید رفت


فکر را خاطره را زیر باران باید برد


با همه مردم شهر زیر باران باید رفت


دوست را زیر باران باید برد


عشق را زیر باران باید جست


زیر باران باید با زن خوابید


زیر باران باید بازی کرد


زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت


زندگی تر شدن پی در پی


زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون” است


رخت ها را بکنیم


آب در یک قدمی است …


” سهراب سپهری “


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر عاشقانه سهراب سپهری

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است


که از حادثه عشق تر است


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


گلچین شعرهای سهراب سپهری

دود می خیزد ز خلوتگاه من


کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟


با درون سوخته دارم سخن


کی به پایان می رسد افسانه ام ؟


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر ناب از سهراب سپهری

چرا مردم نمی دانند


که لادن اتفاقی نیست


نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟


چرا مردم نمی دانند


که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر زندگی خالی نیست سهراب سپهری

زندگی خالی نیست


مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست


آری تا شقایق هست زندگی باید کرد


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر چشم ها را باید شست سهراب سپهری

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست


و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست


گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد


چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید


واژه ها را باید شست …


” سهراب سپهری “


سعدی شیرازی,اشعار سعدی شیرازی,شعر عاشقانه سعدی شیرازی,شعرهای کوتاه سعدی شیرازی


شعر های عرفانی سهراب سپهری

تهی بود نسیمی


سیاهی بود و ستاره ای


هستی بود و زمزمه ای


لب بود و نیایشی


من بود و تویی


نماز و محرابی


اشعار مولانا , شعر کوتاه مولانا , شعرهای زیبای مولانا


شعر آب را گل نکنیم سهراب سپهری

آب را گل نکنیم


در فرودست انگار کفتری می خورد آب


یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید


یا در آبادی کوزه ای پر می گردد


آب را گل نکنیم


شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی


دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب


رزن زیبایی آمده لب رود ….


شعر شهریار,اشعار شهریار,شعرهای شهریار


شعر های سهراب سپهری

مادرم صبحی می گفت :‌ موسم دلگیری است


من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست ..


شعر حافظ , شعر کوتاه حافظ , شعرهای زیبای حافظ , گلچین اشعار حافظ


شعر من مسلمانم سهراب سپهری

…..من مسلمانم.


قبله ام یک گل سرخ.


جانمازم چشمه، مهرم نور.


دشت سجاده من.


من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.


در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف.


سنگ از پشت نمازم پیداست:


همه ذرات نمازم متبلور شده است.


من نمازم را وقتی می خوانم


که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.


من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می خوانم،


پی “قد قامت” موج….


” سهراب سپهری “


شعر پاییز , اشعار کوتاه پاییز , شعرهای عاشقانه پاییز


شعر شب بود سهراب سپهری

شب بود و چراغک بود.


شیطان ، تنها، تک بود.


باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.


بویی نه براه.


ناگاه


آیینه رود، نقش غمی بنمود: شیطان لب آب.


خاک سایه در خواب.


زمزمه ای می مرد.بادی می رفت، رازی می برد


خیام نیشابوری,خیام,رباعیات خیام نیشابوری,اشعار خیام,شعرهای خیام


شعر تنهایی سهراب سپهری

ماه بالای سر آبادی است


اهل ابادی در خواب است


باغ همسایه چراغش روشن,


من چراغم خاموش.


یاد من باشد تنها هستم.


ماه بالای سر تنهایی است.


اشعار فصل بهار , شعر نو فصل بهار , شعر کوتاه فصل بهار , شعر عاشقانه فصل بهار


شعر صدا کن مرا سهراب سپهری

به باغ همسفران


صدا کن مرا


صدای تو خوب است.


صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است


که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید…


” سهراب سپهری “


شعرهای عاشقانه کوتاه , شعر عاشقانه کوتاه , اشعار عاشقانه کوتاه


اشعار سهراب سپهری

دود می‌خیزد ز خلوتگاه من.


کس خبر کی یابد از ویرانه‌ام؟


با درون سوخته دارم سخن.


کی به پایان می‌رسد افسانه‌ام؟


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


اشعار سهراب سپهری

دنگ…، دنگ ….


ساعت گیج زمان در شب عمر


می زند پی در پی زنگ.


زهر این فکر که این دم گذر است


می شود نقش به دیوار رگ هستی من.


لحظه ام پر شده از لذت


یا به زنگار غمی آلوده‌ است.


لیک چون باید این دم گذرد،


پس اگر می گریم


گریه ام بی ثمر است.


و اگر می خندم


خنده ام بیهوده‌ است.


اشعار سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار زیبای سهراب سپهری


شعر زاغچه سهراب سپهری

من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم


حرفی از جنس زمان نشنیدم!


هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.


کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.


هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .


من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد


و شبی از شبها


مردی از من پرسید


تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟


باید امشب بروم


باید امشب چمدانی را


که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم


و به سمتی بروم


که درختان حماسی پیداست


رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند


یه نفر باز صدا زد سهراب!


کفش هایم کو؟


“اشعار سهراب سپهری“



عکس های سهراب سپهری , بیوگرافی سهراب سپهری, زندگینامه سهراب سپهری



شعر پنج برعکس سهراب سپهری

پنج وارونه چه معنا دارد ؟


خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!


مـــن بــــــــــــــه او خــــنــدیـــــدم .


کــمـی آزرده و حــیــرت زده گــفــت :


روی دیــــــوار و درخــــتــــــان دیــــــــدم


بــــازهم خندیدم! گفت دیروز خودم دیـدم


پسر همسایه پنج وارونه به مینو مــــیداد


آنقدر خنده برم داشت که طفلک تــرسید


بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم


بــــــعــــــدهــــا وقــــتــی غــــم


سقـــف کوتاه دلت را خم کرد


بـی گــــمــــان می فهــــمی


پنج وارونه چه معنا دارد


• سهراب سپهری •

نوشته دلتنگی و عاشقانه

دوست داشتن تمثیلی از نفس کشیدن من است، سزاواری من در زندگی، شایستگی‌ام در بودن!

… اگر سزا بود چنان در آغوش‌ می‌فشردم که یکی گردیم، و در آن پیکر، نه من دلتنگ

می‌شدم، نه او می‌گریخت


 


زندگی قشنگه اگه با تو باشه… مرگ قشنگه اگه برای تو باشه… دلتنگی قشنگه اگه به

خاطر تو باشه… من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشی قشنگی


 

شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه


 


 امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :

 پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن …. چیزی نیافتم .

 نفرین به بودن وقتی با درد همراه است


 


از تو برای تو و برای دلتنگی های همیشگیم می نویسم.

می گویم که من تو را  بهترین میدانم  تو را…میخواهم


 


دیگه به نبودت عادت کرده بودم

خو دمو با خیالت راحت کرده بودم

دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم

برای دل خو دم شعر غریبی رو بگم


 


شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه



دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


 


تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچگاه نمی توانم فراموش کنم بر جا گذاشتی…

خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند….

دلم بدجور برای تو تنگ است عزیزم….


 


آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد / عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد

آمدم تا از سر دلتنگی ام گریه تلخی در آغوشت کنم اما نشد

نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم سعی کردم فراموشت کنم اما نشد . . .


 

شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه


دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است


 


خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده ….. قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده ….. خیلی وقته دیگه بارون نزده ….. رنگ عشق به این خیابون نزده ….. خیلی وقته ابری پر پر نشده ….. دل آسمون سبکتر نشده


 


ای که از تازگی زخم دلم باخبری یاکه ازقصه ی دلتنگی من باخبری مثل مهتاب که از خاطره ی شب میگذری هرشب آهسته از آفاق دلم میگذری


 

شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه



از این به بعد تو زندگیم همه چیز پر.روزای بی تو پر..دلتنگیام پر..شکستن دل پر..جز تو همه چیز پر..نازنینم:فقط تو نپر…


 


ساز گلهای دلم دلتنگ توست حس نکردی یک نفر دلتنگ توست؟


 


نه به اون عشقو امیدو آرزو،نه به این جنگ و جدال و گفتگو،نه به اون گریه و دوست دارمو دلتنگی ، نه به این خنده و این نفرت و این دلزدگی ، نه به دلبستگیات نه به ایت خستگیات!



شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه


کاش تو ی فصلای زشت سرنوشت یکی این دلتنگیامو می نوشت

یکی از دستای سرد ارزو گرمی دستای عشق و می گرفت

یکی که سکوت تنهاییم رو با صدای ساز شکستش بشکنه

یکی که تو قاب خالی دلم نقش زیبای خدا رو بکشه


 


دلتنگی همیشه از ندیدن نیست لحظه های دیدار با همه ی زیبایی گاه پر از دلتنگیست…


 


 

اگه چشمات تر شد، اگه دلت تنگ شد ،اگه دیگه نبود کسی ، امید و هم نفسی ، بدون که هست اینجا کسی ،که تو واسش همه کسی …


 Ø´Ø¹Ø± کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه



تو هرگز دلتنگی چشمانم را ندیدی

و تصویر خاموشی قلبم را در روشنای آرزوهایت

یگر انتظارت را به انتظار نخواهم نشست

برو مسافر

جاده قدم های تو را دلتنگ است …


 


 


روزهای خوب باهم بودنمان گذشت

دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !

دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است…

کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد ،


 


قطره های اشک بی قراری نوازشگر گونه هایم است .

چه کنم  که اشک قشنگ ترین بهانه است برای گفتن از بی تو

بودن ، برای بیان دلتنگی و برای بیان غربت



 Ø´Ø¹Ø± کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه



 نگاهم کن که من محتاج ان چشمان دلتنگم بگو بامن دوباره راز مستی را که بی تو به یک دنیا شقایق دل نمیبندم


 


سلام  بهونه قشنگ من برای زندگی

آره بازم منم همون بهونه همیشگی

فدایه مهربونیات چه میکنی با سرنوشت

دلم برات تنگ شده بود این نامه و واست نوشت


 


 


بادکنک دلتنگی هام پر شده از هوای تو … اگه نیای می ترکه .. خونش می افته پای تو 



شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه



 اگه گفتی امروز چه روزیه ؟

بگو دیگه !

زیاد فکر نکن ! امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده !!!


 


اگه میدونستی چقدر دلم برات تنگ شده

پیش خودت میگفتی:

وااااااااااااااااااااااااای چقدر دلش برام تنگ شده!


 


یک نصیحت: مواظب خودت باش! یک خواهش: اصلاً عوض نشو! یک آرزو: فراموشم نکن! یک دروغ: تورو دوست ‏ندارم!!، یک حقیقت: دلم برات تنگ شده


شعر کوتاه دلتنگی، شعر کوتاه دلتنگی عاشقانه